داستان های عجیب از کارآفرینان موفق 1
داستان های عجیب از کارآفرینان موفق 1
داستان های عجیب از کارآفرینان برای کمک به موفقیت در کسب و کارتان
این حرف که حتما و حتما شما باید متخصص دانشگاهی باشید تا موفق و شاد باشید نه تنها درست نیست بلکه هر روز هم داره اعتبارش رو پیش مردم از دست میده وقتی افراد میبیند که میشه با تلاش و مطالعه شخصی خیلی بهتر از خیلی از دانشگاه ها کسب علم کرد و به یک کارافرین نمونه تبدیل شد. مورد های بیشماری از زن و مرد، پیر و جوان هست که بر فقر، نبود تحصیلات و بی تجربگی کامل در کسب و کارغلبه کردن تا پیروز بشن. خب اگه آماده هستید که دل رو به دریا بزنید و میخواید شروع کنید، تو این مطلب ما داستان ٧ کارآفرین موفق رو برای شما گرداوردیم تا بتونید از زندگی این کارافرینان درست بگیرید تا موفق بشید.
١. داستان کارافرینی سوفیا اموروسو ( Sophia Amoruso)
خوب اول بیایم با خانم سوفیا اموروسو شروع کنیم، خانم کارافرینی که روزهای سختی و پشت سر گذاشته خود سوفیا تو کتابش نوشته : “قبل از اینکه کارافرین بشم بعضی وقتا مجبور بودم برای گذران زندگی دزدی کنم! باورتون میشه؟ همچین انسانی بتونه تغییر کنه و به یک ادم موفق تبدیل شه؟ چی بهتر از این برای انگیزه گرفتن؟خوب بپردازیم به زندگی سوفیا ،خیلی زود در سن پایین و در دوران کودکی پزشکا تشخیص دادن که سوفیا مبتلا به اختلال بیش فعالیه ، در نتیجه از مدرسه ترک تحصیل کرد. سوفیا سالهای نوجوانیش وقتی به خودش هنوز باور نداشت در شغل های زیاد و معمولی کار کرد مثل کارکردن تو فروشگاه های Subway به عنوان نظافت چی یا مشاغل مثل این. بعد جدایی پدر و مادرش به ساکرامنتو نقل مکان میکنه جایی که ادعا میکنه با مسافرت مجانی و دزدی از مغازه ها و صندوق ها زنده میمونه. درسال ٢٠٠٨ سوفیا که از این شرایط خسته شده بود تصمیم میگیره که تلاش کنه یه زندگی جدید و شروع کنه،برای همین از وب سایت ebay شروع به کار میکنهو یه کسب و کار برای خودش دست و پا میکنه کسب و کاری که از صفر دلار در ماه درسال ۲۰۰۸ به بیش از ۲۳۰،۰۰ دلار رسید و نزدیکبه ٢٣ میلیون دلار در سال ٢٠١١ !، همین باعث شد که در نیویورک تایمز “سیندرلای تکنولوژی” نامیده بشه.
سوفیا یه کتاب هم درباره تجربیاتش نوشت (بعدا نت فیلیکس یک سریال تلویزیونی ازش سفارش داد)، اگرچه بعدا از شغلش به عنوان مدیرعاملی کنار گذاشته شد،ولی ٢٠ میلیون دلار از فروش شرکتش به دست آورد تا بتونه سرمایه ای بشه برای راه اندازی کسب و کار جدیدش یعتی خرده فروشی بوهو. در سال 2017 اموروسو وب سایت GirlBoss رو راه میندازه، یه وبسایت سبک زندگی برای خانم ها و این شد داشتان موفقیت سوفیا یک کارافرین خودساخته.
٢. داستان کارافرینی کوین پلانک
با سختی به پس انداز پولی که از گل فروشی در دانشگاه به دست اورده و با پرودش ایده خودش شروع میکنه به وام گرفتن برای رویای کارافرینی که خیلی سال بود تو ذهنش داشت.کوین تازه فارغ التحصیل شده تصمیم میگیره که بره سراغ کاری که از بچگی دوست داشت برای همین یه نمونه اولیه پارچه های کش بافت که عرق رو جذب میکنه را در گاراژ خونه مادربزرگش طراحی میکنه و این میشه شروع کارافرینی کوین پلانک.
کوین تصمیم میگیره اسم شرکتش رو بزاره Under Armour. برای مشتریهای اولش اون از یه مدرسه فوتبال کوچیک تو محله زندگیش استفاده کرد و متاسفانه هیج خبری از پیشرفت و روزهای خوب تا سال ١٩٩٩ نبود، اما، وقتی پلانک از همه بودجه شرکتش استفاده کرد تا تو مجله ESPN تبلیغ کنه واقعا شانسش تغییر کرد.
با این تبلیغ و به مدد پشت کار کوین تیم های بزرگی علاقه پیدا کردند که از محصولات اون استفاده کنند، نقطه عطف کار کوین زمانی بودش که تیم های NFL و ورزشکارا شروع کردن محصولات Under Armour را خریدن، افرادی که در جامعه و مخصوصا بر نوجوان ها خیلی اثر گذار هستند، نتیجه ش چی شد؟ بیش از یک میلیون دلار فروش. شرکت شروع به رشد کرد، و در چندین بازار مختلف فعالیتش رو گسترش داد و خودش رو به عنوان تولید کننده برجسته پوشاک ورزشی برای چندین تیم بزرگ در دنیا ثابت کرد. پلانک هنوز مدیر عامل هست و همینطور با ٢٠٠٠ نیروی کار قوی به خوبی 5 میلیارد دلار درآمد سالانه ،نظارت دارد.
٣. داستان کارافرینی ژان کوم
در اتحاد جماهیر شوروی به دنیا اومد، با مادر و مادربزرگش در سال ١٩٩٢ به کالیفرنیا نقل مکان کرد. فقیر و بی پول، مجبور شدن برای گذران زندگی از خانه های دولتی استفاده کنند، ژان در سن ١٦ سالگی هیچ اثری از کارآفرینی در زندگی اون وجود نداشت فقط حسرت دیدار پدر باعث میشد که روزهای سخت زندگیش سخت تر هم سپری بشن اخه وقتی داشتن از اوکراین فعلی فرار میکردند پدر ژان نتونست با اونها بیاد و تا اخر عمر، پدر حسرت دیدار فرزند و خانواده اش رو داشت. ژان تو سن ۱۶ سالگی مشغول کار در یه فروشگاه مواد غذایی بود که برای کمک و پشتیبانی مادرش مجبور بود یه سختی کار کنه. بعد اینکه با تلاش با دنیای برنامه نویسی اشنا شد ، مدت ٩ سال در یاهو به عنوان مهندس زیرساخت کار کرد و مشغول کسب تحربه شد . همین سخت کار کردن و داشتن رویاهای بزرگ و کارافرینانه بود که باعث شد ژان و دوستش واتس اپ رو تاسیس کنند.
با این حال لحظه رویایی یا یافتم یافتم ( مثل ارشمیدس) ژان وقتی بود که در سال ٢٠٠٩ متوجه پتانسیل اپ استور نوپا اپل شد. ژان یه سال بعد واتساپ رو درست کرد و تحولی شگفت در دنیای پیام رسانها به وجود اورد . در سال ٢٠١٤ مارک زاکربرگ علاقمند شد، برای فیسبوک واتساپ رو به قیمت ١٩ بیلیون دلار بخره و کوم رو به عنوان هیئت مدیره اون منتصب کنه.این شد داستان خوشه ژان البته همه کارافرین های بزرگ بی نقص هم نیستند مثلا ژان در اوریل ٢٠١٨ از سمت خودش کنار گذاشته شد! چون یه ضرر نسبتا کوچیکی و به فیس بوک زد ولی پسرک مهاجر و فقیر اوکراینی الان یک کارافرین با ثروت بیش از ۹ میلیارد دلار هست.
٤.داستان کارافرینی پیر امیدیار
پیر متولد پاریس، پس از گذروندن بیشتر از ٢٠ سال از زندگی خودش در چرخه توسعه نرم افزارهای مختلف ، در سال ١٩٩٥ روی یه سایت ساده حراج به عنوان فروشنده کار میکنه اسم سایت حراجی خودش رو Auction Web میزاره و در ابتدا وسایل شخصی خودش رو اونجا برای فروش میزاره. همون موقع که متوجه افزایش تقاضا برای محصولات ظاهرا بی ارزش شد، سایتش شروع به رشد کرد. بعد چند سال تعداد تراکنش های سایتش به طور غیرقابل کنترلی شروع به رشد کرد. امیدیار با ترکیب پروژه ش با کارای بعدیش اونو به عنوان ebay دوباره نامگذاری کرد(re-branding).
شرکت به طور عمومی در سال ١٩٩٨عرضه شد، پیر یه شبه میلیونر شد و اینشد سرآغاز یک داستان جدید در دنیای کارافرینان . در سال ٢٠١٨ ارزش دارایی های اون بیشتر از ١١ بیلیون دلار تخمین زده شده. ebay هنوز بسیار سود ده هست و همچنان موفق هم هست با اینکه امیدیار موسس شرکت های دیگه هم بوده. اون همینطور به بشردوستی و نیکوکاری معروفه و به عنوان یه تولید کننده اجرایی در ساخت چندین فیلم هالیوودی خدمت کرده.
٥. داستان کارافرینی ریچارد برنسون
هیچ لیست داستان الهام بخش استارتاپی و کارافرینی بدون وجود ریچارد برانسون کامل نمیشه، کسی که ظاهرا (و با موفقیت) سعی کرد در هر کار ممکن در٤٠ سال گذشته سرمایه گذاری کنه، برای مردی که در دوران مدرسه شاگرد ضعیفی محسوب میشد و مبتلا به اختلال خوانش پریشی تشخیص داده شد.
خوشبختانه اولین سرمایه گذاری ریچارد که مربوط به ضبط اهنگ موزیک در دهه ١٩٦٠ بود خیلی براش سود ده بود تا جایی که در کنار مدیریت مجله معروف student واقعا پرسود بود، در نتیجه در ١٩٧١، برانسون تونست یه فروشگاه اختصاصی رکورد باز کنه.
ریچارد سود حاصل ازین پروژه را برای راه اندازی Virgin Record اختصاص داد. با خیلی از هنرمندانی که در مجله استیودنت باهاشون مصاحبه کرده بود از جمله رولینگ استونز همکاری کرد.ازونجا برانسون تولید و توسعه محصولات و خدمات پیشرو در زمینه حمل و نقل هوایی، رسانه، نوشیدنی ها و حمل و نقل ریلی آغاز کرد.ارزش خالص دارایی های اون حدود ٤.٩ بیلیون دلار تخمین زده میشه، همونطور که اون درپی اینه که سودش رو ازین معامله به یکی دیگه سرمایه گذاری کنه.
٦. داستان کارافرینی جی- ز (شاون کارتر)
اگر چه جی ز (نام واقعی شاون کارتر) بیشتر بخاطر کارهای برجسته موسیقیش شناخته میشه ولی این خواننده پاپ اهل نیویورک، تعداد زیادی از ویژگی های کارآفرینان رو در شغلش نشون داده. درواقع، شاون یا همون جی- ز که حتی نمیتونست یه قرارداد برای ضبط اثار خودش عقد کنه مجبور بود در ابتدا همه کپی های اهنگ هاشو خودش بفروش برسونه یه جورایی دست فروشی کنه ، اونم پشت ماشینی که داشته، اما این همه ماجرا نیست مثل خیلی از کارافرین های موفق دیگه، دست از تلاش بر نمیداره تا بتونه استودیوی ضبط موسیقی خودش و راه اندازی کنه!
موفقیت های بعدی شاون در صنعت موسیقی بهش اجازه داد که در معامله های مختلفی سرمایه گذاری کنه شامل برندهای مختلفی در صنایع پوشاک، املاک و مستغلات، کلوب های شبانه و حتی یک آژانس مدیریت ورزشی، راه اندازی طیف وسیعی از سیگار های امضا شده … این درحالی هستش که شان موسیقی و برگزاری تورهای موسیقیش رو داره با جدیت ادامه میده.
سرمایه گذاری ها و کسب و کار شاون نشون میده ارزش خالص دارایی هاش ٩٠٠ میلیون دلاره در حالی که ادعا میشه ارزش دارایی همسرش (خواننده معروف بیانسه) ٣٥٠ میلیون دلار . این یعنی میشه تو هر کاری با داشتن پشتکار به جاهای خیلی بالایی رسید!
٧.داستان کارافرینی جک ما
وقتی نوبت به الگو برداری از زندگی کار افرینان میشه چه کسی بهتر از جک ما،پسر روستایی که دوران سختی هایه زیادی پشت سر گذاشته، خوده جک از دوران بچگیش اینطور یاد میکنه : هر روز باید ۷۰ کیلومتر با دوچرخه طی میکردم تا به توریست ها دهکدهای اطراف زادگاهم و نشون بدم و کمک خرج خانوادم باشم، من ۹ سال تموم زبان انگلیسی تمرین میکردم ۹ سال بدون وقفه.
بعد فارغ التحصیلی در ١٩٨٨ (که برای پذیرش تو رشته زبان انگلیسی ۴ بار کنکور داد و رد شد )، جک خیلی تلاش کرد تا کار پیدا کنه ،٣٠ تا شرکت ر درخواست جک را رد کردن از جمله شرکت های بزرگی مثل kfc، حتی ۱۰ بار هم برای مدرسه کسب و کار هاروارد اقدام میکنه که هر ۱۰ بار درخواستش رد میشه .
اما در سال ١٩٩٥ در سفری که به آمریکا برای دیدن دوستاش داشت شانسش بالاخره تغییر کرد. بعد اینکه اینترنت بهش معرفی شد، او موفق میشه ٢٠٠٠ دلار برای ساخت یک راهنمای آنلاین برای کسب و کارهای چینی جمع آوری کنه، بعلاوه پروژه های مختلف توسعه وب شرکت های چینی و ادارات دولتی رو به عهده گرفت. با استفاده ازین تجربه ها در ١٩٩٩ به چین برگشت و مارکت پلیس آنلاین علی بابا رو ایجاد کرد. متعاقبا ٢٥ بیلیون دلار در ارائه بورس اوراق بهادار IPO در سال ٢٠١٤ بدست آورد.کسی که یک زمان کسی بهش کار نمیداد الان خیلی ها ارزو دارن که براش کار کنند!
جک حالا یکی از ثروتمندترین آدم های دنیاست، با ارزش دارایی حدود ٤٣ میلیارد دلار ، در حالی که گروه علی بابا مسئول ٩ تا شرکت تابعه دیگه هم هست در حقیقت یه هلدینگ خیلی بزرگه که بین اونا علی اکسپرس هم میباشد که برای تجار ایرانی نام اشناست.
همون طور که می بینین هر کسی میتونه داستان موفقیتش رو بسازه ، همه این کارآفرینان یه چیز مشترک داشتن: عزم و اراده. صرف نظر از تحصیلات ،نژاد ، جنسیت و منابع در دسترشون یا زمینه کاریش که داشتن اونا فرصت هاشون رو با سخت کوشی و خودباوری ساختن.
اگه فکر میکنین شما هم میتونید مثل اونا همچین کارایی انجام بدید پس چی مانعتون شده؟کسب و کار خودتون رو به سادگی و صرفه جویی در هزینه شروع کنید
بعلاوه ، کی میدونه ؟ با یکم شانس شما می تونید تو نسخه آینده این لیست قرار بگیرید.
داستان کدوم کارآفرین براتون الهام بخش بود؟
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید